امتحانا تموم شدن.....روز 26 دی........
نمرات بعضی از درسا هم اومد.....
انتخاب واحد ترم بعد هم شروع شد.......
کلی هم استراحت کردم......
روز پنجشنبه 26 دی مریم و آقا ...... رو فرستادیم خونه بخت......با هانیه و مینا ، روز عروسی بی نهایت بهمون خوش گذشت......
روز جمعه 27 دی مهمون خونه مادربزرگ بودیم.....
روز شنبه دو دل بودم.........
روز یکشنبه29 دی ، 3 بار برای عقد نرگس حاضر شدم و بعد دوباره کنسل شد و آخرشم نشد که بریم......
انقدر گریه کردم که.......
چن روز بعدش با الهام حرف میزدم گفت رفتی عقد نرگس گفتم نه تو چرا نرفتی تو که نزدیک بودی؟ گفت من نمی تونستم برم و یکشنبه عقدم بود......من یهو کُپ کردم که چرا انقدر بی سر و صدا و......
خلاصه الهام و نرگس هم رفتن که دوره نامزدی رو شروع کنن......
خودمم نمیدونم رو مود هستم یا نه......
بهمن ماه شروع شد....یادم نیست چه اتفاقایی افتاد.....
روز جمعه 4 بهمن با مینا بودم یعنی اومد خونمون که بریم بیرون ولی دیگه موند خونه ما و دیگه نرفتیم.........
روز یکشنبه 6 بهمن با مینا رفتیم بیرون یعنی دنبال بدبختی ( انتخاب واحد ) و اینا......
روز دوشنبه 7 بهمن ساعت 18:16 به یکی زنگ زدم.....حدوداً 3 دقیقه صحبت کردیم......خوب بود.....
نظرات شما عزیزان: